قصه کلاسهای تکنفره!
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۴۹۴۰۸
به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «همشهری» در گزارشی با عنوان «قصه کلاسهای تکنفره» به سراغ مدرسههای تک نفره روستایی در سراسر کشور رفت و از معلمهایی گفت که فقط به عشق تعلیم و تربیت همان یک دانشآموز در کلاس حاضر میشوند.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
تا همین چند سال پیش «کالو» کوچکترین مدرسه دنیا لقب گرفته بود؛ مدرسهای در روستای «کالو» از توابع بخش بردخون شهرستان دیر در استان بوشهر که یونسکو آن را با ۴ دانشآموز و یک سرباز معلم بهعنوان کوچکترین و کمجمعیتترین مدرسه دنیا به ثبت رسانده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«کالو» حالا نهتنها دیگر مدرسه نیست و بهصورت اردوگاه دانشآموزی درآمده، بلکه کمجمعیتترین هم نیست. سالهاست دانشآموزانی در بسیاری از مناطق روستایی و عشایری بهتنهایی در کلاس درس حاضر میشوند و معلمانی فقط به امید باسوادی آنها پای تخته حضور پیدا میکنند تا فقط به یک نفر درس بدهند. در این گزارش قصه برخی از این مدارس تکنفره را برایتان گفتهایم.
هرمزگان؛ ۵ سال تحصیل تکنفره
اسحاق ناصری ۳۱ ساله است و تازه ۲ سالی میشود که معلم شده، اما این یک سال آخر را معلم دختری بوده که ۵ سال به تنهایی در مدرسه روستایی «دهزیارتان» از توابع بخش سندرک شهرستان میناب درس خوانده است. زهرا بهرامی به همراه خانوادهاش در کنار یک خانواده دیگر تنها ساکنان این روستای سختگذر بودند. اسحاق البته نخستین معلم این مدرسه تکنفره نبود، پیش از این ۴ سال یک معلم دیگر به دهزیارتان میآمد و ابتدای سال گذشته هم یک معلم را به روستا فرستاده بودند که بهدلیل راه بد، از تدریس در این منطقه انصراف داد.
اسحاق اما این سختی را به جان خرید و با میل شخصی خودش پیشنهاد داد به دهزیارتان برود تا زهرا سال آخر مقطع ابتدایی را هم در روستایش بماند؛ هرچند او و خانوادهاش امسال از روستا کوچ کردهاند و خانواده دیگر هم چند ماه دیگر دهزیارتان را تخلیه میکنند تا روستا برای همیشه خالی از سکنه شود. اسحاق و زهرا در این مدت، برای هم از همهچیز تعریف میکردند، نقاشی میکشیدند و قصه میخواندند، اما این همه، لطف همکلاسی را نداشت. او همیشه دوست داشت در کلاسی حاضر شود که همکلاسی داشته باشد.
مازندران؛ هم معلم بودم و هم رفیق
از وقتی سایه مهاجرت بر سر روستای کوهستانی و صعبالعبور «سماکوش محله» از توابع بخش بندپی شرقی شهرستان بابل سنگین شده، مدارس هم کموبیش از دانشآموز خالی شدهاند. «عدل» یکی از این مدارس مقطع ابتدایی است که ۵۲ سال پیش تأسیس شد و سال تحصیلی گذشته فقط و فقط میزبان یک دانشآموز پایه ششم بود.
عمار چلنگر، معلم جوانی است که برای تجربه سال اول تدریسش داوطلبانه راهی مدرسه روستا شده بود. او زنگهای تفریح خودش را جای همسالان مبین نصراللهی میگذاشت، با هم فوتبال بازی میکردند و نان و پنیر میخوردند. چلنگر برای رسیدن به مدرسه باید یک ساعت از محل سکونتش پای پیاده به روستا برود، اما شوق تدریس و بستهنبودن در مدرسه به او انگیزه میدهد.
مادر مبین هم از ذوق و شوق مبین برای درسخواندن میگوید که همیشه با علاقه به مدرسه میرود. گاهی هم از نداشتن همکلاسی گلایه میکند.
قزوین؛ زنگ تفریح معلم و شاگردی
۱۵ خرداد که کلاسهای محمدپارسا تمام میشود، او به همراه خانواده کوچ میکند و بار دیگر، ۱۵ مهر و با شروع سال تحصیلی جدید به روستای «ورگیل» از توابع بخش رودبار شهرستان قزوین برمیگردد. محمدپارسا تنها دانشآموز مدرسه این روستاست و قرار است سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در کلاس ششم درس بخواند. خانواده محمدپارسا عشایر هستند و ۴، ۵ ماه از سال را به مکانی دیگر یعنی روستای «کامان» کوچ میکنند و در آنجا که چشمه طبیعی دارد، ساکن میشوند.
روستای «ورگیل» فقط میزبان حضور خانواده محمد پارساست و او و خواهرش تنها دانشآموزان این روستایند؛ خواهری که تازه امسال قرار است پیشدبستانی برود. تهمینه زارعی، مدیر و معلم مدرسه شهید ابراهیم مظفری روستای ورگیل قزوین است که فقط برای آموزش محمدپارسا به این منطقه میآید و خود را مادری میداند که به فرزندش سواد میآموزد: «مدرسه ما شکل معلم و شاگردی ندارد. زنگ تفریح هم ۱۵ تا ۲۰ دقیقه است. گاهی من با محمدپارسا به سمت گله گوسفندان میرویم تا با مادرش صحبت کنیم و زنگ تفریح را اینگونه سپری میکنیم.»
سالهاست دانشآموزانی در بسیاری از مناطق روستایی و عشایری بهتنهایی در کلاس درس حاضر میشوند و معلمانی فقط به امید با سوادی آنها حضور پیدا میکنند تا فقط به یک نفر درس بدهند.
مدرسه، حتی برای یک دانشآموز
حمیدرضا خانمحمدی، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور چند وقت پیش بود که از فعالیت ۵۱۳ مدرسه یکنفره در کشور خبر داد و گفت که این مدارس نشانگر توجه به عدالت آموزشی در نظام جمهوری اسلامی ایران است. پرسوجوها نشان میدهد این مدارس اغلب در مناطق عشایری، روستاهای عشایر نشین، روستاهای سختگذر و روستاهای در معرض تخلیه قرار دارند. با این همه، مشکلات این مناطق موجب نشده که معلمان چشم بر دانشآموزان تنها ببندند و آنها را فراموش کنند.
رئیس آموزش و پرورش بندپیشرقی بابل درباره مدارس تک دانشآموز در روستاها به همشهری میگوید: «برای اینکه دانشآموزی از تحصیل باز نماند، در مدارس حتی با یک دانشآموز باز میماند.»
موسی طهماسبی ادامه میدهد: «از وقتی خانوادهها بهدلیل نبود شغل در روستاها به شهرها مهاجرت کردهاند، مدارس روستاها با دانشآموزان اندک یا یک دانشآموز مواجه شدهاند. روستای سماکوش محله بهدلیل موقعیت کوهستانی و دسترسی دشوار مثل دیگر روستاهای صعبالعبور کشور جمعیت اندکی دارد و ۲۰ خانوار در آن زندگی میکنند و در حالی که در این بخش ۶۵۷۵ دانشآموز در ۱۱۳و احد آموزشی تحصیل میکنند مدرسه روستایی تکنفره هم داریم.»
بخشدار سندرک در شهرستان میناب استان مازندران هم با بیان اینکه این بخش ۶۸ روستا دارد به همشهری میگوید که حدود ۴۰ درصد روستاهای بخش، صعبالعبور و کوهستانی هستند؛ به همین دلیل این مسئله یکی از چالشهای ساماندهی نیروی انسانی در بخش آموزش و پرورش بخش است.
بهگفته علی شه مرادی، بسیاری از معلمان بهدلیل مشکل آن تندهی، جادههای نامناسب و فاصله زیاد تا مرکز بخش یا شهر تمایلی به فعالیت در مناطق صعبالعبور ندارند؛ درحالیکه همین مسئله میتواند منجر به تخلیه روستاها شود: «برای مثال در کل استان ۹مورد و در بخش ما یک مورد مدرسه تکنفره وجود دارد. مدرسه تکنفره بخش ما با مرکز بخش ۵۰ کیلومتر فاصله دارد و کوهستانی و صعبالعبور است و ۲خانوار در آن ساکن هستند. اگر در طول همه این سالها معلم برای دانشآموز این روستا تأمین نمیشد، خانواده کوچ میکردند و روستا خالی از سکنه میشد. این مشکل در بسیاری از روستاهای کمجمعیت در کل کشور وجود دارد.»
رضا رضایی، مدیرکل آموزش و پرورش کرمان هم با اشاره به فعالیت ۴۴۵ مدرسه زیر ۵ نفر و ۷۳ مدرسه تکنفره در استان، این مدارس را سند افتخار جمهوری اسلامی ایران در مسیر عدالت آموزشی میداند که حتی یک دانشآموز از تحصیل بازنماند.
کد خبر 5894503منبع: مهر
کلیدواژه: یونسکو سازمان نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشور هرمزگان بوشهر آموزش و پرورش کرمان مدرسه معلم روستا صفحه اول روزنامه ها دکه روزنامه صفحه اول روزنامه های استان ها کودکان کار مدرسه روانشناسی تهران ایران سال تحصیلی جدید اعتراضات مردمی آغاز سال تحصیلی کودکان کار و خیابان اول مهرماه تیم فوتبال پرسپولیس مدرسه تک نفره یک دانش آموز توابع بخش صعب العبور سال تحصیل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۴۹۴۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دبستان شهر تاریخی ماسوله با کمتر از ۱۰ دانش آموز
ایسنا/گیلان شهر تاریخی ماسوله، به لحاظ تعلیم و تربیت کودکان پیشتاز بوده و از سال ۱۲۸۹ صاحب مدرسه میشود. در سالهای اخیر به دلایل مختلف، جمعیت ساکن در ماسوله به شدت کاهش یافته و اکنون در مدرسه نوساز این شهر پلکانی کمتر از ۱۰ دانش آموز درس میخوانند.
پرچم ۳ رنگ ایران با نسیم ملایم اردیبهشت به اهتزاز درمی آید، وارد حیاط مدرسه میشوم، هیچ تابلویی روی سردر نیست. پنجره طبقه دوم باز است، از پشت شمسههای چوبی کسی پیدا نیست، اما صدای معلم و دانشآموزان را میتوان شنید؛ علی، کتاب قرآنت را باز کند، تو دخترم سئوال های درس دهم را نوشتی؟، معلم بقیه را هم با نام میخواند و تکلیف هرکدام را می گوید. معلوم میشود که مقطع دانش آموزان متفاوت است ولی همگی در یک کلاس درس میخوانند.
مدتی نظارهگر بنای زیبای مدرسه میشوم، با در و پنجرههای چوبی، شمسه های تراش خورده و دیوارهای گلی. مدرسه شهر تاریخی ماسوله، بنایی نوساز در انتهای «اسد محله» است که همانند خانه های تاریخی شهر ماسوله ساخته شده است. اگراز «ورودی ششم» وارد شهر ماسوله شوید، بالای کوه، ساختمان دو طبقه با یک درب چوبی هلالی و دو بالکن کشیده با نرده های چوبی رو به شهر را می بینید، که هر روز صبح پذیرای دانش آموزان ماسوله است.
از تنها معلم مدرسه می خواهم درباره تعداد دانش آموزان و مقطع تحصیلی شان با من گفتوگو کند، او از پنجره چوبی نگاهی به حیاط مدرسه می اندازد و میگوید: مجوزی از آموزش و پرورش برایم نیامده که با رسانهها صحبت کنم. با اندک غفلت معلم، دانش آموزان نیز از پنجره دوم سرک میکشند تا خبرنگار آمده به ماسوله را ببینند، اما معلم نهیب میزند که بنشینید سرجایتان و اجازه عکسبرداری هم به من نمیدهد. نگران است که تصویر دختران و پسران دانش آموز ماسوله که در یک کلاس هستند، سراز فضای مجازی دربیاورد. تنها پاسخش به سئوالات متعدد من این است که تنها ۱۰ دانش آموز در مقطع ابتدایی دارد.
به گفته اهالی، ماسوله از سال ۱۲۸۹ صاحب مدرسه می شود و تا ۲ دهه پیش، تعداد دانش آموزان ماسوله بقدری زیاد بود که کلاس ها جوابگوی تعداد دانش آموزان نبود و مدرسه با ۴ شیفت برگزار می شد و در هر مقطع تحصیلی، دست کم ۳۰ نفر دانش آموز داشت. ماسوله مدرسه راهنمایی هم داشت که دهه ۸۰تعطیل می شود. محسن روغنی پور، ۴۰سال سن دارد و تا مقطع راهنمایی در ماسوله درس خوانده است. او درباره دوران تحصیلش می گوید: مدرسه ماسوله در اصل یک بنای قدیمی و داخل بافت شهر بود. من تا کلاس هشتم در همین ماسوله درس خوانده ام. آن زمان از روستاهای اطراف و حتی از روستاهای شهرستان خلخال و زنجان -که به ماسوله نزدیک هستند- برای تحصیل به اینجا می آمدند. خود من همشاگردی هایی از خلخال داشتم. تعداد دانش آموزان زیاد بود و در برخی از مقاطع، ۴شیفته بودیم.
جبار خارابی، شهروند دیگری است که در بازار ماسوله حجره دارد. او ۷۰سال سن دارد و درباره جمعیت و تعداد خانوارهای ساکن در ماسوله می گوید: تا ۲ دهه پیش ماسوله، ۳۵۰۰ خانوار ساکن داشت و ۶۵۰ نفر دانشآموز. خود من در همین ماسوله درس خواندهام. ماسوله در تعلیم و تربیت پیشتاز بود و تقریبا همزمان با رشت، ماسوله نیز صاحب مدارس جدید می شود. اکثر پیرمردهای ماسوله باسوادند. پیرمرد ۱۰۰ساله داریم که در همین ماسوله درس خوانده است. او همچنین می گوید: آن زمان امتحانات نهایی مقطع، با تجمیع مدارس یک شهرستان صورت می گرفت و امتحان صحنه یا همان نهایی مقطع ابتدایی و راهنمایی در مدرسه ماسوله برگزار می شد و از شهرستان های فومنات و حتی خلخال برای امتحان به ماسوله می آمدند.
او درباره علل کاهش جمعیت ماسوله اینگونه توضیح می دهد: زندگی در شهر کوهستانی مثل ماسوله سخت است. زمستان های ماسوله بسیار سرد است و گاز شهری نداریم. قبلا ماسوله به لحاظ تجارت رونق زیادی داشت و به نوعی بندر خشک استانهای همجوار بود. معدن «کهنه ماسوله» هنوز سنگ آهن داشت و بواسطه همین معدن، صنعتگری هم در ماسوله فعال بود. آنقدر که من بخاطر دارم، ۲بار در ماسوله زلزله آمده و برخی از ورودی معدن بسته شده است. شغل پردرآمدکه نباشد، جوان ها هم حاضر نیستند سختیهای زندگی در ماسوله را تحمل کنند. بچههای من همه از اینجا رفتهاند و در مجموع چندخانوار که اکثرا سالمند هستند، در ماسوله زندگی میکنند. ماسوله بیشتر مسافرپذیر شده و تنها ۶ماه اول سال زندگی در آن جریان دارد. او، می گوید: مدرسه قدیمی ماسوله یک ساختمان کاه گلی و قدیمی بود، آن زمان دانش آموز داشتیم، مدرسه مناسب نداشتیم، الان مدرسه نوساز داریم، ولی ۱۰ نفر دانش آموز هم نداریم.
در بازار ماسوله، دو کتابفروشی قدیمی وجود دارد و یک کتابخانه عمومی. بر سردر کتابخانه عمومی آیت الله شیخ محمد طاهر شرفی ماسوله، سال تاسیس ۱۲۸۹ حک شده است و این عدد نشان میدهد آموزش و فرهنگ در ماسوله پیشینهای غنی دارد. در همان سال، نخستین مدرسه ماسوله نیز تاسیس می شود و ۱۰سال بعد، نخستین مدرسه دولتی ماسوله به نام «ایمان» در ماسوله راه اندازی میشود. مدرسهای که از استانهای همجوار برای تحصیل به ماسوله میآمدند.
قدمت شهر پلکانی ماسوله به قرن هفتم هجری میرسد. بر اساس مستندات تاریخی، شهر ماسوله در سال ۱۳۵۴ هجری خورشیدی با شماره ۱۰۹۰ در فهرست آثار ملی به عنوان میراث فرهنگی و طبیعی ثبت میشود و مجموعه حرایم حفاظتی منظر فرهنگی ماسوله طی دو مرحله در سال های ۷۶ و ۹۳ تعیین و به مراجع قانونی ابلاغ می شود. دلیل ایجاد این شهر، وجود معادن سنگ آهن در «کهنه ماسوله» است. زمانی که معدن سنگ آهن در ماسوله قدیم فعال بود، کارگران زیادی همراه با خانواده هایشان در کهنه ماسوله زندگی می کردند. علت شکل گیری شهر فعلی ماسوله، وجود کارگاه های متعدد فلزکاری و تجارت ابزارهای ساخته شده از ماسوله به دیگر استانها بوده است. این شهر، در مسیر راه قدیمی زنجان به خلخال قرار دارد و بخاطر صنایع فعال، بازار دائمی داشت و صنعتگران و بازرگانان، برای خرید آهن و ساخت مصنوعات فلزی و... به ماسوله می آمدند.
اکنون، شهر پلکانی ماسوله با معماری عجیبش، یکی از شهرهای تاریخی مطرح برای ثبت در میراث جهانی است. شهری که هرچند شهری زنده معرفی شده، اما بواسطه کاهش جمعیت ساکن در آن، تنها نیمی از سال بواسطه اقامت مسافران، سرزنده است.
برای دومین بار، به حیاط مدرسه ماسوله میروم، ولی معلم مدرسه همچنان حاضر به گفتوگو نیست. به ناچار از پارکینگ مدرسه خارج و این شهر تاریخی را به مقصد فومنات ترک میکنم. در ابتدای روستای «گوشلوندان» بانویی دست تکان میدهد و با ترمز خودرو، سوار ماشین میشود و میگوید: جلوی مدرسه روستای «سیخ بن» پیاده میشوم. درد و دلش که باز میشود، میگوید: روستای ما مدرسه ندارد، ماشین هم ندارم، روزی ۲بار، رفت و برگشت این مسیر را طی می کنم تا بچههایم را از مدرسه روستای سیخ بن به خانه برگردانم. هنوز اندکی تا تعطیلی «دبستان شهید ثانی» سیخ بن باقی مانده و مادران در سایه دیوار مدرسه گوش به زنگ مدرسه هستند.
انتهای پیام